امام جمعه بابل: دولت آلبانی تازه متوجه عمق خباثت منافقان شد
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۳۰۸۲
به گزارش خبرگزاری فارس از بابل، حجتالاسلام مجتبی روحانی در مصلای بزرگ نماز جمعه بابل با اشاه به اینکه عید سعید غدیر را هفته آینده در پیش داریم و در هفته ولایت و امامت هستیم، اظهار کرد: روز عیدغدیر روز بسیار بزرگ و عیدالله اکبر است،عید غدیر مهمترین عید در شیعه است. از کسانی که اهمیت غدیر را نمیشناسند، گلایه دارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه مازندران استان علوی است و ما باید پیشگام نسبت به دیگر نقاط و استانها باشیم،گفت: نخستین حکومت علوی و شیعه در مازندران تاسیس شد. آل بویه از منطقه شمال بود که وقتی بغداد را فتح کرد، در شب عید غدیر کاروانی بزرگ شادی در سال ۳۵۰ هجری راه انداختند و دهل نواختند تا همه این روز بزرگ را گرامی بدارند.
امام جمعه بابل افزود: جشنهای غدیر باید در خیابانها برگزار شود در قالب موکبها و ایستگاههای صلواتی در سراسر شهرستان و استان فضای شادی با نام مبارک امیرالمومنین (ع) را رقم بزنید.
وی در ادامه با اشاره به اینکه غربیها سعی کردند با قرآنسوزی و اهانت به مقدسات مسلمانان اسلامستیزی خود را نشان دهند، گفت: آنها مدعی حقوق بشر هستند اما به بیش از یک میلیارد مسلمان اهانت میکنند.این اقدامات ناشی از سوختن و ناراحتی آنها از اسلامگرایی در جوامع غربی و افزایش جمعیت مسلمانان در غرب است.
روحانی با اعلام اینکه از همه نهادهای کشورهای اسلامی به ویژه از دولت جمهوری اسلامی میخواهیم با دولت هایی که این اهانت را انجام دادند، برخورد شود تا دیگر آنها جرات این اقدام را نداشته باشند، افزود: از وزارت خارجه انتظار داریم تنها به احضار کاردار سوئد به وزارت امور خارجه بسنده نکند بلکه غیورانه با این مساله برخورد کنند.
وی با اشاره به حمله به مقر منافقان در آلبانی نیز اظهار کرد: گرگها این روزها به جان هم افتادند. عناصر تروریست ضدانقلاب این روزها در مقابل هم قرار گرفتند. نمونه بارز آن در آلبانی است. همانهایی که به عناصر تروریست منافق در قالب کمپ اشرف۳ پناه دادند، به ماهیت تروریستی آنها پی بردند.
امام جمعه بابل افزود: اینها حتی به دولت آلبانی هم رحم نکردند و هک برخی از مراکز دولتی آلبانی کار تروریستهای منافقین در فضای سایبری بود و دولت آلبانی تازه متوجه عمق خباثت این عناصر شد.
وی تصریح کرد: گروهک کوموله هم به جان همدیگر افتادند و خود را در یک ضلع به اصطلاح جنبش این چند ماه اخیر م دانستند و یک سر دیگرش هم فرزند پسمانده پهلوی بود، امروز به جان همدیگر افتادند.
روحانی ادامه داد: گروهک تروریستی کوموله به رهبری مهتدی که خود را رهبر جریان اغتشاشات اخیر میدانستند،دو گروه شدند و با سلاح در مقابل همدیگر در منطقه کوچک افتادند و کشتار کردند، مردم و ملت ما هوشیار و بیدار است و تا ملت ایران عناصر تروریست ضدانقلاب را به گورستان نفرستد، دست برنمیدارد.
پایان پیام/م
منبع: فارس
کلیدواژه: امام جمعه بابل گروهک تروریستی کومله جمعه بابل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۳۰۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاوران شما بیتهایی بهتر از شاهنامه را میتوانستند پیدا کنند
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛ در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند.
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی.
این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود.
نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
نویسنده: علیاصغر سیدآبادی